سردرگم و غریبانه

متو نی برگرفته از درونی خسته و تنها

سردرگم و غریبانه

متو نی برگرفته از درونی خسته و تنها

باران

به گل گفتم ز دل پریشان و نالان         زگلبرگ شنیدم زبهار همیشه گریان       

 

هم سفر با غرش وتندر ابرهای سیاه      شنیدم سلام عشق ز اشک لرزان باران 

 

 ستایش باغ دلم به باران چه زیباست     چکیدن قطرات باران زگلبرگ قلبم چه گیراست

 

روزگارانی اسیر برف و بوران جدائیت بودم      سر اغاز پیوند تو باران به قلبم چه دیباست

 

خواهم به چشم ارغوانت سفری کنم        به خط ابروی کمانت نظری کنم  

 

به قطره اشک سرم الودچکیده از چشمت    بارها نظر هر دو دیدگانم را سپری کنم

نظرات 1 + ارسال نظر
جمال خضری پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ

با سلام،
بسیار عالی و قشنگ است، آرزوی شادی و شادکامی برایتان دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد