ز بهر عاشقی دل سپردن خطا نیست ز بهر دل دادگی جدا شدن روا نیست
به که گویم ز چه گویم زین کهنه کلام ز بهر تو ای یار , ز جان دادن ابا نیست
مستی چشمان زیبای یار را بها نیست دوری یار زیبا رو را دوا نیست
به ساقر کشان جام لم یزل قسم نبود برق زیبای چشمانت مرا شفا نیست
سیاهی خال گونه ات چه زیباست ناز و کرشمه ات بسان دیباست
اشک چشمانت همچو قطره ی شبنم جاری شدنش بر روی گونه ات چه گیراست
ز درگه عشقت خواهم گذری کنم ز شنیدن سلام لبت , لذت سپری کنم
ز هر چه که دار و ندارم حذری کنم همه را فدای تو , به چشمت نظری کنم
سلام سلام
قشنگ بود، موفق باشی.