خدایا گر به آغوش عشق پناه آوردن گناه است
پس گناه کردن دل عاشقان را پناه است
گر لب بر لب یار دوختن گناه است
پس ببندم لب بر لب یار که خرسندیم را پناه است
گر گم شدن در زلف پریشان یار حرام است
پس روم اندرون موی پریشان یار , چونکه کرام است
گر چشم دوختن به ابروی کمان یار حرام است
پس بهر چه آفریدی لابد ز بهر ما حرام است
خدایا از ازل تا ابد عشق هر که را بدادی
از ازل تا به حال ز عشق , جز غمش ما را ندادی
گستاخی قلب شکسته ام را ببخش ای خدایا
که هر چه نعمت است , به جز مهر یار به ما بدادی
شکوه ام را به ناشکری مپندار ای خدایا
که من خدایی چون تو دارم و تو چون خود نداری
گر به ناقوس دل پریشانم چنگی زنم خدایا
به صدای خسته ی ناقوس قلبم دریایی از عشق عطا بداری
ز صبوی می عشقت جرعه ای نوشم خدایا
که به صداقت ناله های قلبم , باور و ایمان بداری
به سخنانم جامه ای از عصیان مپوشان خدایا
گر باز کنم قلبم را به رویت, به نور ایمانم صدها آفرین بداری
اینک نه تو کنار منی ونه من کنارت
ولی با این حال باز هم زندگی در جریان است
در انتطار آن زمانی که می آیی و نگاهت را به نگاهم می سپاری
چشم به راهت نشسته ام
آن زمان که بدون ترس و استرس می توانیم حرف دلمان را ……….
------------------------------------------------------
سلام
اوینار با هزاران مشکل وباکمک دوستان به روز شده
منتظر حضور سبز شما هستم
خیلی به دعاتون احتیاج دارم .!.!.!.!.!.!.!
من از کدام بند حکایت کنم چون نی وقتی تو بند بند کتاب شکایتی
are vaghan
khili dos daramesh